اتاق اینترنت

مرکز خدمات مرتبط با اینترنت

استخدام ادمین تلگرام و اینستاگرام

اگر می خواهید موفقیت خود را در شبکه های اجتماعی تضمین کنید، نیازمند تولید محتوا و همچنین طراح گرافیک حرفه ای هستید. برای همین بسیاری از صاحبان شبکه های اجتماعی یکی از بخش های خود را به تولید محتوا اختصاص می دهند و همیشه سعی دارند تا تولید کنندگان حرفه ای محتوا و افراد با تجربه ای را در این زمینه استخدام کنند. در واقع هدف تولید محتوا، تولید کردن محتوایی مناسب با کسب و کارهاست. فراموش نکنید که محتوای شما با مخاطب حرف می زند، پس باید جذاب و با کیفیت باشد.

 

استخدام ادمین در اینستاگرام

اینستاگرام یک شبکه عکس محور است و این عکس محور بودن باعث شده است که بیش از پیش، به قدرت گرافیکی این شبکه اهمیت بیشتری داده شود. بنابراین جهت تولید محتوا برای اینستاگرام لازم است علاوه بر دقت در تولید محتوای متنی، به محتوای تصویری نیز توجه کنیم.

 

استخدام ادمین در تلگرام

از زمانی که امکان ساخت کانال به تلگرام افزوده شد، اکثر صاحبان کانال ها اقدام به ساخت یک کانال برای خود کردند. اما آیا ساخت کانال در تلگرام به تنهایی کافیست؟ طبیعتا خیر. برای موفقیت در تلگرام نیز لازم است اقدام به استخدام ادمین تلگرام نماییم. این ادمین با در نظر گرفتن تمامی جوانب، یک محتوای بهینه با یک طرح اختصاصی تولید می کند و به کانال ما یک انسجام خاصی می بخشد.

 

تولید محتوا در شبکه های اجتماعی و سایت ها

شبکه های اجتماعی تنها به اینستاگرام و تلگرام ختم نمی شوند و چندین شبکه بزرگ در جهان وجود دارند که می توانیم فعالیت خود را به صورت قدرتمند در آن شبکه ها آغاز نماییم. اکنون که اهمیت تولید محتوا را دریافته ایم، نباید زمان را هدر دهیم و در اسرع وقت اقدام به تولید محتوای با کیفیت نماییم.

 

خدمات تولید محتوای اختصاصی

سایت آی آر سوشال که متشکل از تیمی قدرتمند و فعال می باشد، شامل طراحان گرافیک، مترجمان، نویسندگان و دیگر افرادی است که حضورشان در تیم های اینچنینی به شدت لازم و ضروری بوده و باعث حرفه ای شدن هرچه بیشتر فعالیت تولید محتوا می گردد.

در صورت نیاز به یک تیم قوی تولید محتوا می توانید به سایت آی آر سوشال مراجعه نمایید.


مطالب مشابه :

http://landendzun55543.pages10.com/--26246144 

http://angeloropd54245.onesmablog.com/--26104361 

http://eduardosymv69360.ampblogs.com/--25219619 

http://emilianojyjv46176.blogolize.com/--26107844 

http://elliottzepa86427.tribunablog.com/-8217646 

http://stephenedax49483.blogminds.com/-8403501 

http://edgarexjs55319.blogzet.com/-8412072 

http://waylonllvj91021.pointblog.net/--25119094 

http://reidmfsr51627.thezenweb.com/--26797816 

http://zanderrojd21265.full-design.com/--26086494 

http://augustzzvr40405.tinyblogging.com/--24948987 

http://andersonsrmf91573.dbblog.net/15879000/ 

http://brookscmha10098.ezblogz.com/15596088/ 

http://shaneahgb26544.designertoblog.com/15229946/ 

http://beckettvkkf06059.mpeblog.com/9535609/ 

http://reidvtoh43221.bluxeblog.com/15835825/ 

http://jaidengpvy24678.blogerus.com/9507900/ 

http://dominickyzvp49516.bloggin-ads.com/9503763/ 

http://marcolkex00594.blogpostie.com/9499357/ 

http://eduardoywrk54332.blogprodesign.com/9471658/ 

http://keegankfhv12781.shotblogs.com/-8503383 

http://eduardolnon19505.suomiblog.com/-8988648 

http://dallasvxwt89003.uzblog.net/-8866412 

http://holdenvfgx98353.jiliblog.com/23541353/ 

http://chancecbwq76654.mybjjblog.com/-8854124 

http://tysoncavn65543.dsiblogger.com/15672458/ 

http://andresnhsn39495.ka-blogs.com/15122478/ 

http://chancevtlp84843.timeblog.net/16438594/ 

http://arthuredaa00988.aioblogs.com/15578893/ 

http://jaidenxyyr33590.xzblogs.com/15504626/ 

http://rafaelfdyr77665.acidblog.net/15564496/ 

http://zanderibto66554.free-blogz.com/15232789/ 

http://keegankidw99887.blogofoto.com/15504426/ 

http://stephenywnq13444.digiblogbox.com/10980447/ 

http://eduardomtno85875.jaiblogs.com/11755070/ 

http://kameronxxvr88888.amoblog.com/-15147523 

http://keegantpjc21009.blogzag.com/14736833/ 

http://messiahuivs30619.blogstival.com/9478838/ 

http://messiahwnmi17395.educationalimpactblog.com/9390976/ 

http://remingtonwopn66556.link4blogs.com/9454675/ 

http://zanderwkvf18530.look4blog.com/13540126/ 

http://chancerqwq76654.mybloglicious.com/9465762/ 

http://josuefezu88877.post-blogs.com/9354185/ 

http://claytonixrh99184.review-blogger.com/9213366/ 

http://gunnerloch21319.total-blog.com/-18228289 


۳۰ تیر ۹۸ ، ۲۰:۳۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اتاق اینترنت

معرفی کتاب «شهامت رهبری» اثر برنی براون

نباید چنین تصور کرد که واژه‌ی «رهبری» لقبی برای شخصی خاص یا فقط سِمَتی برای کسی در اداره محسوب می‌شود؛ بلکه مهارتی است که همه باید آن‌ را بیاموزیم.

آنچه برنی براون در کتاب «شهامت رهبری» به‌عنوان رهبر از آن یاد می‌کند، نوعی اشتیاق و تمایل درونی به‌منظور افزایش شجاعت برای انجام کارهایی است که از آن‌ها ترس داریم. رهبر یعنی کسی که مسئولیتی درقبال پیداکردن ظرفیت افراد و مسیرها دارد و می‌تواند این ظرفیت را گسترش دهد و از آن استفاده کند. دنیا برای رهبران شجاع جایی برای دعوت‌شدن به رقابت است. 

هدف اصلی کتاب، به‌اشتراک‌گذاری مهارت‌ها و توانایی‌های کسب‌شده در دل کار به‌عنوان رهبر به‌صورت دستورالعملی کاربردی است. این کتاب راهنمای مناسبی برای افرادی است که می‌خواهند رهبری کاری را برعهده بگیرند؛ اما شجاعت آن را ندارند یا از اشتباه و شکست می‌ترسند. این افراد با کمک دستورالعمل مفید برنی براون در این کتاب، شجاعت رهبری و پذیرش مسئولیت آن را کسب خواهند کرد و می‌توانند به چیزی تبدیل شوند که همیشه در ذهن داشته‌اند.

خلاصه‌ی کتاب

شهامت و جسارت‌داشتن در رهبری مجموعه‌ای از چهار مهارت اصلی است که این مهارت‌ها کاملا آموختنی و مشهود و اندازه‌گیری‌شدنی است. بدون رویارویی با وحشت از آسیب‌پذیری، هیچ‌گاه نمی‌توانید این شجاعت را کسب کنید. آسیب‌پذیری موضوعی است که از آن هراس داریم؛ اما اگر آن‌ را با آغوش باز بپذیریم، خدمت بزرگی به خودمان کرده‌ایم و به عرصه‌ی جسارت و شهامت قدم گذاشته‌ایم. هسته‌ی اصلی به‌دست‌آوردن شهامت، رسیدن به قدرت آسیب‌پذیری است. اگر چنین مهارتی به‌ دست آوریم، راه برای سه مهارت دیگر باز خواهد شد؛ یعنی زندگی‌کردن طبق ارزش‌ها و شجاعت اعتمادکردن و آموختن رشد و پیشرفت. توانایی ما برای شهامت رهبری هیچ‌گاه بیشتر از قدرتمان در آسیب‌پذیری نخواهد شد.

بزرگ‌ترین مانع ما برای رهبری باشهامت، ترس نیست؛ بلکه نحوه‌ی روبه‌روشدن و پاسخ‌دادن به ترس‌هایمان است. آن محافظ و زرهی که برای حفاظت از خود دربرابر احساسات و افکارمان می‌سازیم و رفتارهایی که برای حفظ خود از ترس‌ها انجام می‌دهیم، موانع ما برای رسیدن به همخوانی با ارزش‌ها و اعتماد به همکارانمان است و جلو ما را می‌گیرد که بتوانیم شجاع‌ترین خود باشیم. میزان دوست‌داشتن خود و خودآگاهی و خود را پذیرفتن مشخص می‌کند چه کسی هستیم. این مسئله تعیین‌کننده‌ی این است که چگونه رهبری هستیم.


برنی براون معتقد است مهارت‌های رهبری که درباره‌ی آن‌ها صحبت می‌کند، مهارت‌های جدیدی نیستند و در طول زمان، رهبران همواره از این مهارت‌ها برای رهبری شجاعانه استفاده کرده‌اند و آن‌ها را آموخته‌اند. او از مخاطبانش می‌خواهد دست‌ به‌ کار شوند و آن‌ها را بیاموزند. شجاعت امری مسری است؛ بنابراین، می‌توان آن را از رهبران شجاع گرفت و در خود پرورش داد. او در این کتاب قصد دارد به افراد کمک کند برخلاف تصورات غلط، از اشتباه نترسند و به رهبری وارد شوند و مسئولیت را برعهده بگیرند. 

سخن اصلی نویسنده این است: «شما هرگز بدون قدرت آسیب‌پذیری، شجاعت را لمس نخواهید کرد». برای اینکه رهبر شجاعی باشیم، باید آسیب‌پذیربودن را بپذیریم و برای اینکه فردی باشیم که دوست داریم، باید سلاح‌هایمان را زمین بگذاریم و خودمان باشیم. خودبودن بدون آسیب‌پذیری ممکن نیست. هیچ موقعیتی وجود ندارد که به شجاعت نیاز داشته باشد؛ ولی در آن آسیب‌پذیری وجود نداشته باشد. هر موقعیتی که از آینده‌ی آن بی‌خبر باشیم و نتیجه‌ی آن را نتوانیم کنترل کنیم، نوعی آسیب‌پذیری برای ما به‌وجود می‌آورد.

نکته‌ی مهم دیگری که کتاب حاضر به آن می‌پردازد، این است که اگر فردی بتواند ارزش‌هایش را فقط به دو ارزش هسته‌ای و اصلی محدود کند، از پسِ هر وضعیت ناملایمی برخواهد آمد. یکی از صفاتی که برنی براون برای رهبران قدرتمند برمی‌شمارد، داشتن شفافیت درباره‌ی ارزش‌های خود است. ارزش‌ها آن چیزهایی هستند که برای هر فرد در زندگی مهم‌ترین موضوعات محسوب می‌شوند. ارزش افراد می‌تواند متفاوت باشد؛ ولی آنچه مهم است، داشتن شفافیت و صداقت دربرابر این ارزش‌ها است؛ ارزش‌های انسانی آزادی، قدرت، عشق، مهربانی، خانواده و از این قبیل موارد است. افرادی که به ارزش‌های خود واقف هستند، بسیار راحت‌تر با شرایط سخت روبه‌رو می‌شوند.

درباره‌ی کتاب

کتاب حاضر با عنوان انگلیسی کامل Dare to lead : brave work, tough conversations, whole heart در سال ۲۰۱۸ در آمریکا در ۳۰۰ صفحه منتشر شده است. این کتاب همراه‌ با سه کتاب دیگر از همین نویسنده، جزو پرفروش‌ترین‌ کتاب‌های نیویورک‌تایمز و وب‌سایت آمازون محسوب می‌شود.

«شهامت رهبری» در حوزه‌ی کتاب‌های رهبری دسته‌بندی شده است. به‌تازگی نشر نوین این کتاب را با ترجمه‌ی ناهید ملکی و با عنوان کامل «شهامت رهبری : کار شجاعانه، مکالمات دشوار و صمیمیت جرئت بسیار و با اقتدار برخاستن در کار» به بازار عرضه کرده است. همچنین، انتشارات جنگل و واژه‌اندیش این کتاب را به زبان انگلیسی و با چاپ افست منتشر کرده‌اند.

درباره‌ی نویسنده

برنی براون متولد سال ۱۹۶۵ در آمریکا و ساکن هوستون تگزاس است. او از سخنرانان مشهور تد است و سِمَت استادی دانشگاه هوستون را برعهده دارد. برنی براون در یکی از سخنرانی‌هایش در تد، خودش را «محقق داستان‌گو» معرفی کرده است. او تحقیقات کیفی انجام می‌دهد و مدرک دانشگاهی‌اش در رشته‌ی مددکاری اجتماعی است. همچنین، سال‌ها درزمینه‌ی مددکاری فعالیت کرده است و نتایج این فعالیت‌ها و ارتباط با افراد مختلف و تحقیقاتش را به‌صورت داستان‌هایی در سخنرانی‌هایش بیان می‌کند.

سخنرانی تد او در سال ۲۰۱۲ با عنوان «گوش‌دادن به شرم» تاکنون بیش از ۱۱ میلیون بازدید داشته است. در سال ۲۰۱۰ در تد، براون درباره‌ی «قدرت آسیب‌پذیری» نیز سخنرانی کرد که حدود ۴۲ میلیون بار دیده شده است. موضوعاتی که او سال‌ها وقتش را صرف تحقیق و پژوهش کرده، آسیب‌پذیری، شجاعت، همدلی و اصالت است.

نقل‌قول‌هایی از نویسنده

بخش‌هایی از صحبت‌های برنی براون را در اینجا باهم می‌خوانیم:

در پایان روز یا در پایان هفته یا در پایان زندگی، می‌خواهم بگویم بسیار بیشتر از آنچه نشان دادم عیب‌جویی و نکوهش کردم.

من رهبر را این‌گونه توصیف می‌کنم: کسی که مسئولیت پیداکردن ظرفیت‌های انسان‌ها را برعهده می‌گیرد و شجاعت گسترش این ظرفیت را دارد.

جسارت آسیب‌پذیری معطوف به برد و باخت نیست؛ بلکه شجاعت نشان‌دادن احساس واقعی خود در زمانی است که از نتیجه‌ اطمینانی نداری و نمی‌توانی آن را کنترل کنی.

شفافیت، مهربان‌بودن و شفاف‌نبودن، نامهربانی است.

اگر می‌خواهیم افراد خودِ واقعی‌شان را نشان دهند و قدرت آسیب‌پذیری را به‌دست آورند، باید دربرابر ایجاد فرهنگی هوشیار باشیم که در آن افراد احساس امنیت کنند، دیده و شنیده شوند و محترم شمرده شوند.

انسان‌ها، انسان‌ها، انسان‌ها فقط و فقط انسان‌ها، انسان‌ها، انسان‌ها هستند.

۳۰ تیر ۹۸ ، ۱۹:۴۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اتاق اینترنت

پشت پرده‌ سیاست‌های جدید سالم‌سازی اینستاگرام چه می‌گذرد؟

اینستاگرام با هدف سالم‌سازی فضای این شبکه‌ی اجتماعی تصمیم دارد قابلیت‌های جدیدی برای جلوگیری از آزار و اذیت کاربران ارائه داده است.

اتان کوهن، نوجوانی که مشتاقانه در دوران دبیرستان به اینستاگرام پیوسته بود، سعی می‌کرد با خنده با این تجربه کنار بیاید. او روزی همکلاسی‌هایش را در حال خندیدن به یک حساب اینستاگرامی دید. شخصی (که هنوز هویتش مشخص نیست) عکس‌های محرمانه‌ای از او گرفته بود و تصاویر را در یک حساب کاربری به نام ethan_cohens_neck_vein پست کرده بود.

محتوای پست‌ها به برجستگی رگ‌های گردن او اختصاص یافته بود. دریکی از پست‌ها رگ‌های گردن او به دیوار بزرگ چین تشبیه شده بود. پست دیگری نشان می‌داد که می‌توان با اندازه‌ی گردن او دستگاه معادلات را ثابت کرد. او در مقابل دوستانش این پست‌ها را شوخی‌های احمقانه توصیف می‌کرد ولی در تنهایی خود دچار استرس شده بود. به نظر می‌رسد شخصی او را تعقیب کرده بود و تصاویر تمسخرآمیز را پست کرده بود.

کوهن که حالا هجده‌ساله است، می‌گوید: «گمنامی آن شخص برایم عجیب بود». او چند مرتبه اکانت را در اینستاگرام گزارش داد؛ اما هیچ اتفاقی نیفتاد، این در حالی است که براساس راهبردهای نظارتی اینستاگرام، تمسخر ظاهر فیزیکی افراد ممنوع است.

به‌گفته‌ی اینستاگرام امروزه نظارت شکل متفاوتی به خود گرفته است. ابزار گزارش‌گیری و ناظرهای پیچیده‌تری وجود دارند که به‌سرعت چنین حساب‌هایی را غیرفعال می‌کنند؛ و در آینده‌ای نزدیک این شرکت هدف بلندپروازانه‌تری را در پیش دارد: جلوگیری از آزار و اذیت کاربرانی مانند کوهن با ابزار هوش مصنوعی و ریشه‌یابی رفتارهای غلطی مثل فحاشی، تحقیر و بی‌احترامی.

امروزه شبکه‌های اجتماعی به دلیل مجموعه‌ی وسیعی از مشکلات مورد سرزنش قرار می‌گیرند (و تحت‌فشار دولت‌ها برای سیاست‌گذاری قرار دارند)؛ ازاین‌رو اینستاگرام جنگ با آزار و اذیت‌ها را شروع کرده است. به‌گفته‌ی سرپرست اینستاگرام آدام موسری: «امروزه در لحظه‌ی حساسی قرار داریم که می‌خواهیم پیشتاز چنین نبردی باشیم»


آدام موسری، مدیر شبکه‌ی اجتماعی اینستاگرام

با این گام منطقی، اینستاگرام به پلتفرمی مناسب جوانان تبدیل می‌شود. ازآنجاکه وابستگی نوجوان‌ها به این برنامه زیاد است، آزار و اذیت روی اینستاگرام مانند اخبار جعلی برای فیسبوک و توییت‌های مخرب برای توییتر محسوب می‌شود و به بیماری لاعلاجی تبدیل شده است که کاربرها مجبورند آن را تحمل کنند. براساس یک تخمین، تقریبا ۸۰ درصد از نوجوانان در اینستاگرام فعالیت دارند و تاکنون بیش از نیمی از آن‌ها مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند.

گاهی شدت برخی آزارها بسیار زیاد است. کوهن به دلیل همین آزارها در دبیرستان مورد تمسخر قرار گرفت. کاربرها معمولا از تحقیر و تهدید به خشونت رنج می‌برند. در سطح وسیع‌تر آزار و اذیت سایت‌هایی مانند اینستاگرام در دسته‌ی رفتارهای خودویرانگر قرار می‌گیرد.


مدیران اجرایی اینستاگرام همان‌قدر که در جهت جذب کاربرهای متعدد به این پلتفرم تلاش می‌کنند، از طرفی هم معتقدند هر قابلیت جدید این برنامه می‌تواند زمینه‌ای برای سوء‌استفاده فراهم کند. کارینا نیوتون، سرپرست سیاست‌گذاری عمومی اینستاگرام می‌گوید: «استعداد نوجوان‌ها در چنین فعالیت‌هایی استثنایی است.»شری باومن، استاد مشاور دانشگاه آریزونا که سال‌های زیادی را صرف بررسی علت‌ها و آثار آزار و اذیت کرده، اینستاگرام را به فروشگاهی برای انواع آزار و اذیت‌ها تشبیه می‌کند زیرا تقریبا تمام پیش‌نیازها برای فعالیت‌های مخرب در آن مهیا است: مخاطب، هویت مجهول، تأکید بر ظواهر، کانال‌هایی شامل محتوای عمومی تا گروه‌های چت بدگویی.

موسری به‌تازگی به اینستاگرام پیوسته است. پس‌ازآنکه در سال گذشته، بنیان‌گذاران اینستاگرام کاملا ناگهانی از این شرکت جدا شدند (دلیل آن تنش‌هایی بین اینستاگرام و شرکت والد آن فیسبوک بود) این کارمند کهنه‌کار فیسبوک از مهارت‌های مدیریت بحران و تجربیات خود در نظارت بر اخبار فیسبوک برای بحران اینستاگرام هم استفاده کرد. هدف موسری ۳۶ ساله، آغاز عصری جدید برای اینستاگرام است که در آن سلامت کاربران در اولویت قرار دارد.

رفع آزار و اذیت در اینستاگرام به یک دستور جلسه تبدیل شده است. موسری مهندسان و طراحانی را مأمور ریشه‌یابی آزارها کرده است. تیم او وظایفی مثل پژوهش‌های گسترده، پیاده‌سازی قابلیت‌های جدید و تغییر پروتکل این شرکت را بر عهده دارند؛ تمام این کارها با هدف جلوگیری از آزار و اذیت اجرا می‌شوند.


اما این مبارزه با موانع و احتمال آسیب‌های متعددی همراه است. نظارت سخت‌گیرانه بر آزار و اذیت‌ها و قوانین محدودکننده می‌تواند منجر به فرار کاربرها از این پلتفرم شود و به آن‌ها حس دخالت را القا کند؛ این در حالی است که اینستاگرام یکی از نقاط درخشان رشد برای فیسبوک است. از طرفی اگر اینستاگرام با وجود وعده‌هایش در مورد استانداردهای جدید، نظارت کافی را نداشته باشد، متهم به اولویت‌دهی منافع خود بر محافظت از کودکان می‌شود.

بنابراین اینستاگرام مسیر دشواری را در پیش دارد. ساخت هوش مصنوعی با هدف مبارزه با آزار و اذیت به‌معنی آموزش ماشین و مهارت آن در یک مسئله‌ی رو به تکامل با جزئیات پیچیده است. از طرفی اینستاگرام باید نسبت به مسائل آزادی بیان آگاه باشد زیرا ابزارها فعلا قدرت تشخیص جامعی ندارند. موسری می‌گوید:

من نگران عدم دقت نیستم، ما باید قدم را از حد خود فراتر بگذاریم؛ حتی اگر تصمیم‌های ما برای افزایش امنیت به‌معنی استفاده‌ی کمتر از اینستاگرام باشد.

از طرفی فیسبوک از هر ساعت حضور افراد در اینستاگرام سود می‌برد؛ بنابراین اگر معیارهای امنیتی و محدودیت‌ها باعث فرار کاربرها شوند، درآمد و سود بالقوه را هم همراه‌با خود خواهند برد. وقتی از موسری پرسیده شد آیا جلوگیری از آزار و اذیت ازنظر مالی به سود شرکت است، پاسخ داد:

اگر اینستاگرام مانع از آزارها نشود، نه‌تنها در سطح اخلاقی کاربرها را از دست خواهد داد بلکه کسب‌وکارها هم از آن روی برمی‌گردانند. این کار می‌تواند به‌مرورزمان به وجهه و برند ما آسیب بزند. می‌تواند روابط شراکتی ما را دشوارتر کند. درنتیجه فشار بر ما افزایش پیدا می‌کند. اگر مشکلات این پلتفرم حل نشوند، هزینه‌ی بالایی را به آن تحمیل خواهد کرد.

اینستاگرام در سال ۲۰۱۰ توسط دو جوان بیست‌وچندساله به نام‌های کوین سیستروم و مایک کریگر ساله راه‌اندازی شد. آن‌ها امیدوار بودند کاربران با دانلود این اپلیکیشن اشتراک‌گذاری تصویر، زندگی خود را زیباتر کنند. دو جوان به نتیجه هم رسیدند. در طول یک سال، بیش از ۵۰۰ هزار نفر هر هفته در این اپلیکیشن ثبت‌نام کردند؛ اما به‌سرعت مشخص شد بسیاری از افراد هم با اهداف بد از این برنامه استفاده می‌کنند و روزانه زمان زیادی صرف حذف کامنت‌های زشت و مسدود ساختن محتوای تمسخرآمیز می‌شود.

زمانی‌که این دو بنیان‌گذار، اینستاگرام را ترک کردند، بیش از یک میلیارد کاربر در آن ثبت‌نام کرده بودند. بدیهی است که نظارت بر این تعداد کاربر بسیار دشوار است؛ بنابراین، اینستاگرام هم مانند پلتفرم‌های دیگری برای کشف محتوای ممنوعه ازجمله پروپاگاندای تروریستی تا محتوای پورنوگرافی باید به ماشین‌ها روی می‌آورد.

بنیان‌گذاران اینستاگرام با هدف تبدیل این پلتفرم به محیطی لطیف‌تر و مهربان‌تر، ابزار هوش مصنوعی DeepTextرا از فیسبوک قرض گرفتند. این اپلیکیشن برای درک و تفسیر زبان‌ کاربرهای مختلف طراحی شده بود. مهندسان اینستاگرام اولین‌بار در سال ۲۰۱۶ و برای جستجوی اسپم‌ها از این ابزار استفاده کردند.

سال بعد، این ابزار را برای یافتن و مسدود کردن کامنت‌های توهین‌آمیز ازجمله کامنت‌های نژادپرستانه آموزش دادند. تا اواسط سال ۲۰۱۸، از آن برای یافتن آزار و اذیت در کامنت‌ها هم استفاده کردند. یک هفته بعد از این تصمیم، موسری به اینستاگرام پیوست و اعلام کرد نه‌تنها از هوش مصنوعی برای جستجوی آزار و اذیت کاربرها زیر پست‌ها استفاده می‌کند، بلکه از آن برای تشخیص آزار و اذیت در تصاویر هم استفاده خواهد کرد؛ درنتیجه هوش مصنوعی به تحلیل پست‌ها هم می‌پردازد. البته این کار در حرف آسان‌تر از عمل است.


آدام موسری در کنفرانس F8 توسعه‌دهندگان فیسبوک، سن خوزه، کالیفرنیا، ۳۰ آوریل ۲۰۱۹

مهندسان برای آموزش وظایف به ماشین، در ابتدا مجموعه‌های آموزشی را می‌سازند که به ماشین در درک قوانین کمک می‌کنند. در مورد اینستاگرام، در ابتدا ناظران انسانی به بررسی صدها یا هزاران محتوا می‌پردازند و محتوای آزاردهنده را تفکیک می‌کنند. سپس آن‌ها را برچسب‌گذاری می‌کنند و نمونه‌ها را به بخشی موسوم به دسته‌بند یا classifier می‌دهند.

این بخش مثل یک سگ پلیس فوق طبیعی اطلاعات را جذب می‌کند. البته، دسته‌بند صرفا با یادگیری این نمونه‌ها نمی‌تواند تمام برخوردها را تشخیص دهد؛ اما می‌تواند با پرچم‌گذاری محتوا (و البته ارزیابی ناظران انسانی درمورد صحت تشخیص) نمونه‌های بیشتری را یاد بگیرد. از طرفی عملکرد آن به کمک مهندسان و تغییر عادت‌های مطالعه به‌مرور بهبود پیدا خواهد کرد.

امروزه، سه دسته‌بند مجزا برای نظارت بر محتوای اینستاگرام وجود دارد: تحلیل متن، تحلیل تصاویر و تحلیل ویدئوها. این دسته‌بندها در زمان واقعی فعالیت می‌کنند و به‌صورت ساعتی محتوا را پرچم‌گذاری می‌کنند. به‌گفته‌ی یوآف شاپیرا، مهندس ارشد اینستاگرام، این دسته‌بندها هنوز آمادگی کامل را ندارند. به‌بیان‌دیگر، بسیاری از آزار و اذیت‌ها را تشخیص نمی‌دهند یا نادرست تشخیص می‌دهند. مأموریت تیم او، تغییر این روند است.

این نوع تحلیل از آموزش ماشین برای یافتن محتوایی مثل برهنگی دشوارتر است. زیرا ماشین به‌راحتی می‌تواند تشخیص دهد شخصی شلوار نپوشیده اما تشخیص طیف وسیعی از رفتارهای آزاردهنده کار دشواری است. نتایج پژوهش‌های آزار و اذیت سایبر در میان مردم بین ۵ درصد (کمترین نرخ) تا ۷۲ درصد (بیشترین نرخ) متفاوت است؛ یکی از دلایل این ناهمگونی هم، نبود تعریفی دقیق برای آزار و اذیت سایبری است. به‌گفته‌ی نیوتون، سرپرست سیاست‌گذاری عمومی اینستاگرام، جلوگیری از آزار و اذیت‌ها از این‌ جهت دشوار است که هر شخصی تعریف متفاوتی از آن دارد؛ و مهندسان برای ایجاد یک مجموعه‌ی یکپارچه‌ی یادگیری به درک شفافی از آن نیاز دارند.

کامنت‌های مغرضانه، فحاشی و تهدید از متداول‌ترین انواع آزار و اذیت در اینستاگرام هستند

شکل‌های آزار و اذیت در اینستاگرام به‌مرورزمان تغییر یافته‌اند. بسیاری از آزارها در دسته‌ی آزارهای منسوخ قرار می‌گیرند. براساس پژوهش اینستاگرام، کامنت‌های مغرضانه، فحاشی و تهدید از متداول‌ترین انواع آزار و اذیت هستند. کشف بسیاری از آن‌ها کار ساده‌ای است.

برای مثال، دسته‌بند متنی اینستاگرام به‌خوبی برای یافتن رشته‌ کلماتی انگلیسی حاوی «ugly» یا «slag» آموزش دیده است؛ اما فرهنگ اصطلاحات عامیانه به‌مرورزمان به‌ویژه در میان نسل جوان تغییر می‌کند؛ و کشف رفتارهای خشونت‌آمیز مستلزم درک کامل جملات است نه صرفا کلماتی که در آن‌ها قرار دارند. برای مثال تفاوت این دو جمله را در نظر بگیرید: «من درنهایت پیروز می‌شوم» و «اهمیتی ندارد تو چه بگویی، من درنهایت پیروز می‌شوم».

کاربران هم گاهی قربانی آزارهایی می‌شوند که فراتر از کلمات هستند. در اینستاگرام صفحاتی موسوم به hate page یا صفحه‌ی نفرت وجود دارد؛ حساب‌های بی‌نامی که به جعل هویت یا تمسخر افراد می‌پردازند. برای مثال ممکن است کاربری با هدف تمسخر شخصی دیگر، تعداد زیادی از دوستان خود را در یک پست تگ کند. یا ممکن است افرادی از تصویر شخصی اسکرین‌شات بگیرند، آن را تغییر دهند و بازنشر کنند یا در یک گروه چت به تمسخر او بپردازند.

تماس‌های تکراری، مثل قرار دادن چند ایموجی یکسان زیر تمام عکس‌ها را می‌توان نوعی از مزاحمت تفسیر کرد. بسیاری از تصاویر یا ویدئوهای شرم‌آور نوجوان‌ها بدون رضایت خود آن‌ها پخش می‌شود یا گاهی تصاویر آن‌ها در صفحات رأی‌گیری دیده می‌شود (درست مانند رتبه‌بندی‌های مارک زاکربرگ که در دوران دانشجویی خود و قبل از ساخت فیسبوک در سایتی به نام Facemash ساخته بود).


اینستاگرام به امید درک بهتر انواع آزار و اذیت و در جهت توسعه‌ی هوش مصنوعی کارآمد در مقابل چشم تعداد زیادی ناظر به بررسی هزاران کاربر پرداخت (واکنش ناظران، به اینستاگرام در ارزیابی آزار و اذیت‌ها کمک می‌کند. داده‌های این بررسی برای اولین‌بار در سال جاری در اختیار عموم قرار می‌گیرند).

نیوتون، یکی از مدیران اینستاگرام است که تعریف آزار و اذیت را به ستوه آوردن و تحقیر کاربر می‌داند اما شاپیرا و تیمش آزارها را به هفت زیرگروه عمده تقسیم کرده‌اند: فحاشی، تحقیر، تهدید، حملات هویتی، بی‌احترامی، تماس ناخواسته و افشاء حریم خصوصی. هدف بزرگ آن‌ها ساخت شکلی از هوش مصنوعی است که برای درک هر مفهومی آماده باشد. به‌گفته‌ی شاپیرا: «این فرایند از دیدگاه مهندسی بسیار پرهزینه است؛ اما عملکرد آن در حل مشکلات بهتر است».

ازآنجاکه آزار و اذیت وابسته به شواهد است (برای مثال ممکن است اشخاصی با هم شوخی کنند که یکدیگر را می‌شناسند)، مهندسان اینستاگرام به‌دنبال روش‌هایی برای تفکیک رفتارهای خوب و بد هستند. برای مثال در صورتی می‌توان کلمه‌ی ho را در گروه کلمات آزاردهنده قرار داد که مردی در خطاب به زنی بگوید اما وقتی زنی در خطاب به دوستش این کلمه را به کار می‌برد، آزاردهنده به شمار نمی‌رود.

به‌طور مشابه، اگر شخصی یک مرتبه بگوید «عکس زیبایی‌ است»، می‌توان کامنت را در گروه تعریف دسته‌بندی کرد؛ اما اگر این جمله را برای تمام تصاویر مخاطب به کار برود، مشکوک به نظر می‌رسد. مهندسان در حال جمع‌آوری سیگنال‌هایی هستند که به آشکارسازی روابط کمک می‌کنند؛ برای مثال آیا دو حساب کاربری یکدیگر را زیاد تگ می‌کنند؟ آیا هرگز یکدیگر را بلاک کرده‌اند؟ نام کاربری مشابه نام کاربری است که قبلا از اینستاگرام اخراج شده است؟ آیا عبارت‌های هماهنگی مثل «به @someoneshandle بروید و این تصویر را اسپم کنید» دیده می‌شود؟

مهارت دسته‌بندها در تصاویر و ویدئوها کمتر است. مهندسان و ناظران در تحلیل گزارش‌های افراد هنوز به الگوهای جدیدی برمی‌خورند؛ از طرفی پست‌های راهنما یا مشابه هم وجود دارند که به تشخیص کمک می‌کنند. برای مثال، صفحات نمایش دوقسمتی اغلب می‌توانند نشانی از آزار و اذیت باشند؛ به‌ویژه اگر ماشین تشخیص دهد یک سمت تصویر انسان و سمت دیگر آن حیوان است.

گاهی هم استفاده از فیلترها می‌تواند منجر به گمراهی دسته‌بند شود. گرچه افراد معمولا تمایل به زیباسازی کارهای زشت خود ندارند. ناظرها در حال یادگیری و درک معیارهایی مثل حالت بدن هستند. برای مثال ممکن است تصویر نیمه‌برهنه‌ای بدون اجازه‌ی شخص منتشر شود. چنین تصاویری پرچم قرمز می‌گیرند.

 به‌گفته‌ی شاپیرا، پژوهشگرها تقریبا هر هفته در گزارش‌های خود با شکل جدیدی از آزار و اذیت روبه‌رو می‌شوند که تاکنون جست‌وجو نشده‌اند؛ اما کارمندان اینستاگرام به کمک تیم‌ها و منابع فیسبوک نه‌تنها می‌توانند بر چالش‌ها مهارت پیدا کنند (برای مثال ماشینی بسازند که کنایه‌ها را درک کند) بلکه از هوش مصنوعی در جستجوی پدیده‌های جدید «FOMO عمدی» (FOMO یا ترس از فقدان) و حتی حساب‌هایی که به آزار نوجوان‌ها می‌پردازند، استفاده کنند.


اینستاگرام به‌زودی قابلیت جدیدی به نام Restrict را تست می‌کند. با این قابلیت مانعی بین قربانی و آزاردهنده به وجود می‌آید.

آمار زیادی وجود دارد که اینستاگرام منتشر نخواهد کرد: برای مثال چه تعداد از کارکنان این شرکت (از مجموع ۱۲۰۰ نفر) یا کارکنان فیسبوک (از مجموع ۳۷٬۷۰۰ نفر) روی مشکل آزار و اذیت کار می‌کنند؛ خطای دسته‌بندهای یا حجم محتوای پرچم‌گذاری‌شده چقدر است. این روزها امید به هوش مصنوعی منطبق با واقعیت نیست اما می‌توان به آن امیدوار ماند. به‌گفته‌ی شاپیرا: «این فناوری طی یک یا دو سال آینده به‌شدت بهبود خواهد یافت.»

موسری در شرایطی سخت به وارث یکی از قدرتمند‌ترین ایستگاه‌های شبکه‌ی اجتماعی تبدیل شد. در اواسط ماه مه، نشستی در دفتر اینستاگرام در سان‌فرانسیسکو در مورد آزار و اذیت‌های اینستاگرامی برگزار شود. این اولین مصاحبه‌ی موسری در ایالات‌متحده بود. این نشست درست پس از عرضه‌ی برنامه‌ای توسط کاخ سفید برگزار شد که در آن از مردم خواسته بود از تجربیات و حس خود نسبت به سانسور در شبکه‌های اجتماعی بگویند و ماجراهای خود را با رئیس‌جمهور در میان بگذارند. درست چند روز قبل از این نشست، پیشنهاد تجزیه‌ی فیسبوک به یکی از بنیان‌‌گذاران فیسبوک ارائه شده بود.

یکی از پرسش‌های TIME از موسری این بود: «با توجه به توافق جهانی که بر سر دقت بالای ناظران و هوش مصنوعی اینستاگرام وجود دارد، نگرانی‌های آزادی بیان تا چه حد بر استراتژی مبارزه با آزار و اذیت تأثیر می‌گذارند؟» موسری با تأکید بر اهمیت آزادی بیان، معتقد است اینستاگرام باید درزمینه‌ی آزار و اذیت وارد عمل شود. «سال‌ها است شرکت‌های اینترنتی از پذیرش مسئولیت در مورد محتوای پلتفرم‌های خود سرباز می‌زنند اما با پژوهش‌های دقیق، مسئولیت‌پذیری مدیران اجرایی هم افزایش پیدا کرده است.»

میدان‌های مین تقریبا همه‌جا هستند، اما موسری به حقه‌ها عادت دارد. او پس از پیوستن به فیسبوک در سال ۲۰۰۸، به کمک تیم بررسی News Feed (فید خبری) رفت؛ طومار بی‌پایانی از پست‌های صفحات خانگی افراد که به یکی از نقاط تمرکز اصلی این شرکت تبدیل شد. محل اصلی دست‌کاری‌های تبلیغات انتخاباتی سال ۲۰۱۶، فید خبریفیسبوک بود.

به همین دلیل موسری تیمی به نام «یکپارچه‌سازی» (Integrity) تشکیل داد و با هدف ریشه‌یابی بیماری پیچیده‌ای مثل اطلاعات نادرست، زمان خود را صرف نظارت بر توسعه‌ی ابزارهای هوش مصنوعی کرد. در این راه، او به زاکربرگ نزدیک شد و در اوایل ۲۰۱۸ به سمت سرپرست محصول اینستاگرام منصوب شد.

موسری معتقد است به دلیل بهبود تعریف آزار و اذیت در اینستاگرام، این شرکت برای کاربرد هوش مصنوعی نیاز به تنظیم استانداردهای جدید و اقداماتی دارد که حتی پلتفرم‌های دیگر هم بتوانند از آن‌ها الگو بگیرند. در حال حاضر او به‌دنبال روش‌هایی برای رسیدن به ارتش وسیعی از کاربران و مبارزه با این مشکل به کمک ماشین است. او می‌گوید:

مردم اغلب خود را در مقابل فناوری می‌بینند. از دیدگاه من، افراد و فناوری می‌توانند در کنار هم قرار بگیرند.


اینستاگرام با توجه به این رویکرد قرار است دو قابلیت جدید را ارائه کند. یکی از قابلیت‌ها، هشدار کامنت است. وقتی شخصی می‌خواهد کامنتی را زیر پستی بگذارد، اگر دسته‌بند آزار و اذیت اینستاگرام محتوای کامنت را «روی مرز» تشخیص دهد، با نمایش هشدار به کاربر اجازه می‌دهد در مورد کلمات خود تجدید نظر کند. به‌گفته‌ی فرانچسکو فوگو که روی سلامت شبکه‌های اجتماعی کار می‌کند:

هدف این کار تلنگر به شخص است و بدون بلاک کردن هشدار می‌دهد که ممکن است محتوای او مجرمانه باشد (همچنین می‌تواند اینستاگرام را از تشخیص دشوار آزادی بیان و اهانت رها کند).

دومین قابلیت جدید اینستاگرام Restrict (مسدودسازی) است. براساس پژوهش‌های اینستاگرام، نوجوان‌ها از مسدودسازی شخصی که آزارشان می‌دهد، می‌ترسند؛ زیرا نمی‌توانند حرکت بعدی آن شخص را حدس بزنند. Restrict در این نمونه‌ها قابلیتی مخفی است. بااینکه کاربر می‌تواند خیلی زود از بلاک شدن خود باخبر شود اما از محدود شدن باخبر نمی‌شود. درنتیجه قربانی می‌تواند قبل از هر شخص دیگری، کامنت شخص آزاردهنده را ببیند.

آن‌ها می‌توانند کامنت‌ها را قبول کنند، حذف کنند یا برای همیشه کامنت‌ها را در وضعیت معلق بگذارند؛ در حالت معلق، کامنت‌ها برای دیگران نامرئی هستند و در گروه آزار و اذیت قرار می‌گیرند. چنین قدرتی بر پیغام‌های دایرکت هم اعمال می‌شود. اگر شخص آزاردهنده سعی کند کاربری را در پستی عمومی تگ کند، اینستاگرام امکان تکمیل خودکار را به او نمی‌دهد. به‌گفته‌ی فوگو، با این روند، آزار و اذیت برای شخص آزاردهنده دشوار خواهد شد.

بنابراین اینستاگرام قبل از ارائه‌ی آزار و اذیت‌ها، به‌خوبی در برابر آن مسلح خواهد شد. به‌گفته‌ی نیوتون اگر قابلیت‌ها و امکانات جدید زمینه‌ای برای سوءاستفاده‌ی افراد فراهم کنند، حتی در صورت محبوبیت حذف خواهند شد. با این اقدامات، اینستاگرام بیش از هر شرکت دیگری به مبارزه با آزار و اذیت می‌پردازد، اما راه‌حل‌های بالقوه‌ای وجود دارند که هنوز در نظر نگرفته است.

تعریف‌های مبالغه‌آمیز و تکراری هم در دسته‌ی آزار و اذیت‌ها قرار می‌گیرند

در مصاحبه‌ی مربوط به این مقاله، چندان به مسئله‌ی گمنامی کاربرها پرداخته نشد. معمولا بسیاری از نوجوان‌ها حساب‌هایی را به بدگویی اختصاص می‌دهند. افراد به‌راحتی می‌توانند هویت دیگران را جعل کنند. این سهولت مشوق رفتارهای بد است. وقتی از موسری پرسیده شد آیا مانند فیسبوک در اینستاگرام هم از اسامی واقعی استفاده می‌شود، او این ایده را رد کرد؛ زیرا این ایده قطعا می‌تواند جامعه‌ی کاربری اینستاگرام را کاهش دهد. موسری می‌گوید:

در صورت وجود پاسخگویی مناسب، مردم رفتار بهتری خواهند داشت به‌ویژه اگر طرف مقابل خود را بشناسند؛ اما گمنامی هم مزایای خود را دارد.

برای مثال او دو کودک دارد که سن آن‌ها برای استفاده از اینستاگرام مناسب نیست (گرچه بسیاری از افراد از این قانون تخطی می‌کنند ولی ثبت‌نام افراد زیر ۱۳ سال در اینستاگرام مجاز نیست) بنابراین حساب‌هایی را برایشان ساخته است تا اعضای خانواده آن را دنبال کنند. یا برای مثال افراد می‌توانند علایقی را دنبال کنند که به هر دلیلی در زندگی واقعی نمی‌توانند دنبال کنند و نمی‌خواهند شناخته شوند. در اصل باید مشکلات و انگیزه‌ها را شناسایی کنیم و در عین‌ حال مزایا را از بین نبریم.

با افزایش تحقیقات شرکت‌های فناوری، نگاه آن‌ها به آزار و اذیت‌ها جدی‌تر شده است. اینستاگرام برای بسیاری از نوجوانان، اولین تجربه‌ی کار با شبکه‌های اجتماعی است؛ به همین دلیل آسیب‌پذیری آن‌ها افزایش می‌یابد و تنهاتر و افسرده‌تر از نسل‌های گذشته‌ی خود می‌شوند. به اعتقاد برخی پژوهشگرها، شبکه‌های اجتماعی تا اندازه‌ای در آزار و اذیت‌ها مقصر هستند و بر سلامت ذهن تأثیر منفی می‌گذارند. قطعا این مسئله آزاردهنده است؛ اما آزار و اذیت گاهی به خودآزاری، خودکشی، افکار مرتبط با خودکشی و همچنین خشمی گره خورده است که می‌تواند تا بزرگ‌سالی هم دنبال این افراد باشد.


بااینکه آزارهایی مثل دادن القاب بد به افراد، از نمونه‌های متداول آزارهای سایبری هستند اما نمونه‌های جدی‌تری هم وجود دارند. کنیس کادی ۱۲ ساله از شرق روچستر، در سال ۲۰۱۵، درست یک هفته پس از حلق‌آویز کردن خود در اتاق خوابش به کما رفت و جان خود را از دست داد. براساس تحقیق از همکلاسی‌های او مشخص شد دو دختر کلاس هشتمی برای او حسابی جعلی در اینستاگرام ساخته بودند و محتوای تمسخرآمیزی را درباره‌ی او منتشر کرده بودند.

بازرس‌ها تصور می‌کردند کنیس قبل از مرگ سعی کرده است حساب اینستاگرام را پاک کند، گرچه هرگز نتوانستند آن را پیدا کنند. میکائیلا کادی، مادر کنیس، آزار و اذیت‌های شبکه‌های اجتماعی را مقصر وضعیت روانی دختر خود می‌داند. او می‌گوید: «او بسیار آرام و خجالتی بود و به نظر ناراحت می‌رسید.»

قبل از گفتگوی موسری با TIME، مصاحبه‌ی دیگری از او در میانه‌ی ماجرای جنجالی دختری در بریتانیا منتشر شد که به‌گفته‌ی پدرش، قبل از خودکشی محتواهای خشونت‌بار مرتبط با خودکشی و افسردگی را در اینستاگرام دیده بود. هم‌زمان با این اتفاق، اینستاگرام در ماه فوریه تصاویر مرتبط با خودآزاری را ممنوع کرد.

به‌گفته‌ی موسری، مدیران شبکه‌های اجتماعی پرطرفداری دیگری مثل جک دورسی از توییتر هم به‌دنبال بررسی انگیزه‌های اصلی خشم در شبکه‌های اجتماعی هستند. افراد کارهای وحشتناکی را انجام می‌دهند. آن‌ها سعی می‌کنند با تخریب یکدیگر و تنها برای گرفتن چند لایک بیشتر خود را ثابت کنند به همین دلیل برنامه‌ی دیگر اینستاگرام، مخفی‌سازی کامل لایک‌ها است که فعلا به‌صورت آزمایشی اجرا شده است.

از سوی دیگر، اینستاگرام به‌دنبال پیشنهاد راهکار به کاربران برای استراحت و دوری از این شبکه‌ی اجتماعی است. یکی از روش‌های اینستاگرام برای عملی کردن این ایده، حالت «Away Mode» است، در این حالت کاربر در مدت‌زمانی مشخص اعلان کاربران یا افرادی را که بین فهرست تماس او نیستند، نمی‌بیند و توسط آن‌ها قابل جست‌وجو نیست.

همچنین اینستاگرام در حال کار روی برنامه‌ای برای شناسایی استانداردهایی است که به دائمی شدن این شبکه کمک کنند. اغلب نوجوان‌ها به دلیل فعالیت‌های رشک‌برانگیز تمایل به نمایش ظاهری جذاب از خود دارند. کورتنی بروسارد ۱۵ ساله از لافایت می‌گوید:

ممکن است شخصی از محتوای پست‌ها اسکرین‌شات بگیرد و پشت سر شما غیبت کند. آزار و اذیت‌های آنلاین در صورتی رخ می‌دهند که معیارها را رعایت نکنید.

فراخوان برای تجزیه‌ی شرکت‌های فناوری بزرگ در میان رسانه‌ها و کمپین‌های متعدد ازجمله جدایی اینستاگرام از فیسبوک بالا گرفته است. موسری در پاسخ به این جریان‌ها می‌گوید:

بزرگ‌ترین عیب جدا شدن از شرکت والد، قطع دسترسی تیم او به هوش مصنوعی و متخصص‌هایی است که بتوانند به حل مشکلاتی مثل آزار و اذیت کمک کنند.

او معتقد است مقیاس بزرگ و انبوه اینستاگرام یک نوع دارایی هم به شمار می‌رود. بااین‌حال حتی اگر این پلتفرم ۱۰ هزار بار کوچک‌تر بود و ناظرها بر تمام پست‌ها و پیغام‌ها نظارت می‌کردند، شاید آزار و اذیت‌ها به‌راحتی قابل‌کنترل بودند اما بازهم مشکلات حریم خصوصی وجود داشت. هدف اینستاگرام در این راستا، درک بهتر آزارهای سایبری و یافتن روش‌هایی برای حل آن‌ها است.

اینستاگرام برای جلوگیری از جلب توجه مخرب به‌دنبال حذف نمایش تعداد لایک‌ها است

به‌گفته‌ی موسری: «نمی‌توان گفت ارتباط با افراد و حتی خود اینترنت، مزیت خالصی برای بشر است. اولا فناوری ذاتا خوب یا بد نیست؛ و شبکه‌های اجتماعی هم به‌عنوان شکلی از فناوری اغلب یک نوع تقویت‌کننده به شمار می‌روند. این بستگی به افراد دارد که رفتار خوب را تقویت کنند یا رفتار بد.»

اینستاگرام آزار و اذیت را اختراع نکرده است. آزار و اذیت یکی از مشکلاتی است که ممکن است در تمام جوامع آنلاین رخ دهد. بسیاری از افراد از مراتب بالا تا پائین جامعه در حال عادی‌سازی سوءاستفاده‌های آنلاین هستند. به‌گفته‌ی کارشناسان، استفاده‌ی صحیح از اینترنت به‌خوبی به کودکان آموزش داده نمی‌شود. به کودکان نحوه‌ی استفاده از اینترنت را آموزش می‌دهند، آن‌ هم درزمانی که نوجوان اعمال قدرت بر روابط را یاد گرفته است. از طرفی مبارزه با آزار و اذیت تنها توسط خود شرکت‌ها امکان‌پذیر نیست بلکه والدین، مدارس و خود کودکان هم باید در این زمینه همکاری کنند.

میکائیلا کادی پس از مرگ کنی به تگزاس رفت و زندگی جدیدی را آغاز کرد. او اینستاگرام را مقصر این اتفاق نمی‌داند. دختر او درست مانند بسیاری از کودکان دیگری که مورد آزار و اذیت آنلاین قرار می‌گرفت، در جهان واقعی هم آزار داده می‌شد؛ اما او معتقد است تسلط شبکه‌های اجتماعی بر جامعه افزایش یافته و راه‌حل غلبه بر آن، فناوری بهتر نیست؛ بلکه فناوری کمتر است.

در این مرحله، شبکه‌های اجتماعی به یکی از نقاط محوری زندگی افراد تبدیل شده‌اند؛ منطقی نیست به کودکانی که مورد آزار و اذیت قرار گرفته‌اند، بگویند کامپیوتر خود را خاموش کنند یا حساب کاربری خود را حذف کنند. با این‌ حال کادی می‌گوید باید موانع بیشتری بین دنیای آنلاین و دنیای آفلاین وجود داشته باشد؛ فضایی برای نفس کشیدن. او معتقد است در شبکه‌های اجتماعی راه فراری وجود ندارد.

۱۰ تیر ۹۸ ، ۱۵:۴۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اتاق اینترنت

افسانه‌های استراتژی؛ شماره ۹: استراتژی باید خارج از سازمان تنظیم شود

در طول چهار دهه‌ی گذشته، ایده‌هایی که درزمینه‌ی تعریف و نحوه‌ی تنظیم استراتژی پذیرفته‌ شده، به‌ندرت تغییر کرده است. ایستایی و ثابت ماندن مفاهیم استراتژی یک مشکل جدی محسوب می‌شود زیرا ما در دنیایی زندگی می‌کنیم که از زوایای مختلف، دائماً در حال تغییر است. درواقع باید این مسئله را فراتر از یک «مشکل» ببینیم، چراکه تحقیقات متعددی نیز به نرخ بالای شکست استراتژی‌های فعلی اشاره دارند. بااین‌حال ما رویکردهای سابق استراتژی را ادامه می‌دهیم، درحالی‌که می‌دانیم با این روش‌ها به نتیجه‌ی مثبتی نمی‌رسیم. علت گرفتار ماندن در دام رویکردهای سنتی، ۱۰ افسانه‌ی استراتژی یا باورهای نادرست فراگیری است که در حوزه‌ی استراتژی وجود دارد و به‌عنوان اصول پایه‌ای تدریس و اجرا می‌شوند. در این مطلب روی نهمین افسانه‌ی استراتژی متمرکز می‌شویم: «تنظیم استراتژی مستلزم نیروها و منابع خارج از سازمان است.»


افسانه

افسانه‌ی نهم، رویکردی نوظهور است که تقریباً در تمام جهان، به‌صورت یک استاندارد سازمانی اجرا می‌شود: هرسال یک‌بار، رهبران کلیدی شرکت جلسه‌ی مهمی را در خارج از محیط شرکت یا سازمان (برای مثال لابی هتل یا نظیر آن) با عنوان تنظیم استراتژی برگزار می‌کنند. آن‌ها در این جلسه به کمک یک مشاور، یک ماتریس تجزیه‌وتحلیل SWOT را توسعه می‌دهند و بوم مدل کسب‌وکار چندین سال اخیر را ترسیم می‌کنند. بعدازظهر همان روز، مدیران، برخی از اعضای تیم را دورهم جمع می‌کنند تا درباره‌ی نتایج به‌دست‌آمده صحبت کنند و البته، کمی باهم معاشرت داشته باشند و خوش بگذرانند! در پایان روز، همه‌ی اعضا باانرژی و پرانگیزه به خانه می‌روند و روز بعد، دوباره به شرکت بازمی‌گردند و کارهای هرروزه‌ی خود را انجام می‌دهند. استراتژی یادشده، تا سال بعد و جلسه‌ای مشابه، به دست فراموشی سپرده می‌شود.

شاید سازمان‌های مختلف، جلسه‌ی تنظیم استراتژی خود را با کمی تفاوت‌های جزئی برگزار کنند. البته توصیفاتی که ما از این جلسه بیان کردیم، کمی فانتزی و کاریکاتورگونه است، اما در واقعیت تفاوت چندانی با این داستان ندارد. بنابراین طبق افسانه‌ی نهم، تنظیم استراتژی «می‌تواند» و «باید» طی یک یا دو روز، در محیطی خارج از محدوده‌ی شرکت انجام شود. خروج از محیط سازمانی، باعث می‌شود مدیران و تیم‌ها، از حال و هوای همیشگی خارج شوند و خلاقیت و تمرکز بیشتری داشته باشند.


چرا این ایده اشتباه است؟

ایده‌ی تنظیم استراتژی به شیوه‌ی فوق، واقعاً جذاب است. زیرا ما درگیر فعالیت خاصی هستیم که با امور هرروزه‌ی کسب‌وکار، فرق دارد. اما افسانه‌ی نهم حداقل به پنج دلیل، ایده‌ی کاملاً اشتباهی است:

۱- جدایی فعالیت تنظیم استراتژی از سایر فعالیت‌های کسب‌وکار: مهم‌ترین نقطه‌ی قوت افسانه‌ی نهم، یعنی برگزاری جلسه‌ی تنظیم استراتژی در محیطی خارج از محدوده‌ی فیزیکی سازمان، در عمل به یکی از نکات ضعف کلیدی این رویکرد تبدیل می‌شود. افسانه‌ی نهم، رابطه‌ی تنظیم استراتژی و کسب‌وکار را به‌معنای واقعی قطع می‌کند و باعث می‌شود استراتژی، ماهیتی خاص و منحصربه‌فرد داشته باشد. یکی از مشکلات همیشگی استراتژی این است که پیوند محکمی با عملیات روزانه‌ی سازمان‌ها ندارد و ایده‌ی افسانه‌ی نهم (جلسه‌ی خارج از سازمان) فقط این مشکل را تشدید می‌کند. به بیان ساده، اگر شما قوانین و تسهیلاتی را برای تقویت تمرکز کارمندان فراهم کنید، هیچ نیازی به برگزاری جلسه‌ی خارج از شرکت ندارید.

۲- همه‌ی افراد نمی‌توانند در طراحی استراتژی حضور داشته باشند. برنامه‌هایی که خارج از سازمان اجرا می‌شوند، کارمندان را به دو گروه تقسیم می‌کنند: افرادی که می‌توانند در جلسه شرکت کنند و افرادی که نمی‌توانند در فعالیت فوق حضور داشته باشند. همان‌طور که در قسمت‌های قبل تأکید کردیم، نقش همه‌ی اعضای شرکت در طراحی و توسعه و اجرای استراتژی ضروری است. افسانه‌ی نهم به این مشکل نیز دامن میزند؛ مخصوصاً زمانی‌که افراد حاضر در جلسه، در مورد اتفاقاتی که رخ‌ داده است، صحبت نمی‌کنند. این امر نه‌تنها به گفتمان‌های مؤثر منجر نمی‌شود، بلکه باعث رونق گرفتن شایعات، گمانه‌زنی‌ها و حرف‌های بی‌اساس نیز می‌شود.


۳- جلسه‌ی خارج از شرکت، مبتنی بر توهم آگاهی است. اگر فرض کنیم که یک گروه منتخب از مدیران می‌توانند در طول یکی دو روز و در جلسات خارج از شرکت، استراتژی مؤثری تنظیم کنند، بسیار اشتباه کرده‌ایم. استراتژی در زمره‌ی پیچیده‌ترین موضوعات یک سازمان قرار دارد. در یکی از قسمت‌های قبل، گفتیم که استراتژی را نمی‌توان ساده‌سازی کرد. اینجا هم تظاهر به اینکه برگزاری جلسات خارج از شرکت برای تنظیم استراتژی کافی است، مقوله‌ی استراتژی را بیش‌ازحد ساده‌سازی می‌کند. البته تأکید می‌کنیم که ایجاد یک استراتژی مؤثر، به تعامل با دنیای بیرون نیاز دارد، زیرا در تعاملات خارجی نکات مهم زیادی شنیده، آزمایش و درک می‌شود.

۴- ایده‌های خوب به‌صورت تدریجی ساخته می‌شوند. فعالیت‌های Offsite یا خارج از سازمان، عمدتاً بر مبنای جلسات طوفان مغزی و ورکشاپ‌های فشرده پیش می‌روند. مسلماً این برنامه‌ها الهام‌بخش و سرگرم‌کننده‌ هستند، اما بهترین ایده‌ها با این رویکرد حاصل نمی‌شوند. به بیان ساده، ایده‌های کارآمد به‌صورت ناگهانی و طی یک جلسه‌ی خارج از سایت، ظهور نمی‌کنند. ایده‌های تأثیرگذار، به‌صورت تدریجی و به‌عنوان آثار جانبی کارهای روزمره‌ی افراد پدیدار می‌شوند. بهترین ایده‌ها معمولاً در فرصت‌های کوتاه استراحت (پس از دوره‌های سخت کار)، به ذهن افراد خطور می‌کند؛ یعنی پس‌ازاینکه ذهن نیمه هشیار یا ناخودآگاه ما، مسئله‌ای را پردازش کرده و حالا ذهن خودآگاه، آن را ساماندهی می‌کند.

۵- استراتژی یک فرایند مداوم است، نه یک رویداد موقت. جلسات خارج از شرکت، تنظیم استراتژی را یک رویداد فرض می‌کنند، زیرا در آن‌ها زمان شروع و پایان یک فعالیت سالانه مشخص می‌شود. شاید ما نیز در طول زمان، به این باور رسیده باشیم که استراتژی در یک رویداد یا جلسه‌ی ایستا تنظیم می‌شود. اما واقعیت ِاستراتژی این‌طور نیست. طراحی و اجرای استراتژی یک فرایند مداوم است که در ۳۶۵ روز سال، ادامه دارد. فراموش نکنیم که همه‌ی سازمان‌ها و دنیای اطراف نیز همیشه در حال تغییر و حرکت هستند. برای اطمینان از اینکه استراتژی ما دائماً به‌روزرسانی و به‌طور مؤثر اجرا می‌شود، به یک رویکرد پیوسته و مداوم نیاز داریم.

حرف آخر

برگزاری جلسات گروهی و صحبت کردن پیرامون استراتژی، اصلاً بد نیست. درواقع صرف‌نظر از اینکه استراتژی را چگونه تنظیم می‌کنیم، مباحثات جمعی در این مورد همیشه ارزشمند است. اما همان‌طور که پنج نکته‌ی بالا ثابت می‌کنند، گفتگوهای گاه‌به‌گاه و ایزوله‌ی خارج از سازمان، هیچ مزیت و فایده‌ی خاصی ندارند.

اگر نکاتی را که در این مطلب ذکر شد، درکنار نتایج هشت افسانه‌ی قبلی بگذاریم، به‌آرامی گزینه‌ی جایگزین را درک می‌کنیم. رویکرد جایگزین استراتژی مؤثر، فرایندی همیشگی است که همه‌ی اعضای سازمان را پوشش می‌دهد. استراتژی نه یک فعالیت خاص و مجزا، بلکه بخشی از فعالیت روزانه‌ی همه‌ی پرسنل است.  

۲۱ فروردين ۹۷ ، ۲۲:۴۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اتاق اینترنت

چگونه فرهنگ سازمانی پیروز بسازیم؟

فرهنگ سازمانی مبتنی‌بر پیروزی، تمامی نیروهای سازمان را به‌سمت پیشرفت هرچه‌بیشتر و تلاش برای عبور از مشکلات تشویق می‌کند.

دنیای کنونی کسب‌وکار با وجود فرصت‌های متعددی که برای افراد بسیار ماهر ایجاد کرده، صحنه‌ی رقابتی شدیدی برای فعالان بازار است. امروزه، فرصت‌های متعدد کارآفرینی به‌لطف پیشرفت‌های فناوری ایجاد می‌شود و افراد بااستعداد بخت زیادی برای استخدام دارند. به‌هرحال، چنین شرایطی به تلاش بیشتر کسب‌وکارها برای بقا منجر می‌شود و چه‌بسا بسیاری از بازیگران را نیز به‌سمت سقوط می‌برد.


باتوجه‌به شرایط مذکور و سرمایه و امکانات شرکت‌های بزرگ، چه راهکاری برای شرکت‌های نوپا و استارتاپ‌ها وجود دارد؟ آن‌ها با کمترین هزینه‌ و دارایی باید با پیش‌گامان بازار رقابت کنند و قطعا باید بیشترین بهره‌برداری را از ابزارهای موجود کنند. دراین‌میان، نقش فرهنگ سازمانی بیش از همه خود را نشان می‌دهد. استارتاپ‌ها صرف‌نظر از ابعاد، می‌توانند شرایطی ایجاد کنند که کارمندان تنها به‌خاطر فرهنگ موجود به کارکردن در آن‌ها علاقه‌مند شوند. در ادامه‌ی این مطلب زومیت، فرایندهایی را بررسی می‌کنیم که به توسعه‌ی فرهنگ سازمانی پیروز کمک خواهد کرد.شرکت‌های امروزی برای حفظ استعدادهای موجود خود، به فعالیت‌های بیشتر نیاز دارند. دراین‌میان، رقبای غول‌پیکری هم حضور دارند که با امکانات و سرمایه‌های بسیار بیشتر، شرایط کار را برای بازیگران کوچک دشوار می‌کنند. به‌عنوان مثال، می‌توان طراحی فضای کاری شرکت‌های بزرگی همچونگوگل را مثال زد که هر کارمندی را به ترک شغل و تلاش برای استخدام در آنجا ترغیب می‌کند.

استخدام با هدف فرهنگ‌سازی

هر کسب‌وکاری صرف‌نظر از ابعاد و موقعیت، شرایطی شبیه به فرهنگ دارد. درواقع، ظاهر استارتاپ از همان روزهای اول، نشانه‌ای از فرهنگ سازمانی خواهد بود و رفتار کارمندان نیز به‌عنوان نشانه‌هایی از فرهنگ شناخته می‌شود. بنیان‌گذاران از همان ابتدا برخی رفتارها را در برخی کارمندان خود تشخیص می‌دهند که به جذب کارمندان آتی با همان روحیات تمایل پیدا می‌کنند.


مدیران پس از تشخیص رفتارهای موردپسند، به‌دنبال کارمندانی می‌روند که همان سبک رفتاری را داشته باشند؛ درنتیجه، آن‌ها دنبال پس‌زمینه‌های مشترک می‌گردند. به‌عنوان مثال، بنیان‌گذار استارتاپ برای ساختن محیطی با حداکثر خلاقیت، به‌دنبال افرادی با ذهن باز می‌گردد که از فرصت‌ها و موقعیت‌های جدید استقبال کنند. او برای پیداکردن چنین افرادی، این سؤال را از متقاضیات می‌کند: «چه مقدار احساس خوش‌اقبالی می‌کنید؟» دلیل سؤال نیز آن است که افراد با احساس خوش‌اقبالی، از فرصت‌های جدید استقبال می‌کنند.

پس از پیداکردن روحیات موردپسند مدیران، روند استخدامی هم برای جذب نیروهای مدنظر باید اصلاح شود. به‌بیان‌دیگر، فرایند و سؤال‌های استخدامی باید به‌گونه‌ای باشد که رفتارهای موردانتظار را از متقاضیان استخراج کند. چنین رویکردی به تشکیل محیطی هماهنگ و پویاتر منجر خواهد شد.

تشخیص ارزش‌های اساسی

هر شرکت باید ارزش‌هایی اصلی داشته باشد که شیوه‌ی ارتباطش با جهان را مشخص کند و همین ارزش‌ها مشخص می‌کنند شرکت چگونه از دیدگاه مشتریان و جامعه دیده شود. مشخص‌کردن ارزش‌های کارمندی نیز در همین فرایند اهمیت پیدا می‌کند؛ ارزش‌هایی که شیوه‌های ارتباطی کارمندان با یکدیگر و حتی روش انجام وظایف را سازمان‌دهی می‌کنند. به‌عنوان مثال، برخی شرکت‌ها فرهنگ کارآفرینی داخلی دارند و از هرگونه تلاش برای نوآوری و ساختارشکنی در سازمان دفاع می‌کنند.

استخدام باید مبتنی‌بر ارزش‌های سازمانی انجام شود

ارزش‌های سازمانی به کارمندان نشان می‌دهد باید رفتارهایی فراتر از وظایف روزمره‌ی کاری داشته باشند. درواقع با تدوین ارزش‌ها، گذر از محدودیت‌های شغلی و تفکر خلاقانه می‌تواند به‌عنوان اهداف اصلی کارمندان انتخاب شود. البته، شرکت‌هایی با ساختارهای سنّتی و منسوخ هنوز وجود دارند که کارمندان را بیش از وظایف روزمره بر‌نمی‌تابند. چنین شرکت‌هایی دیر یا زود باید انتظار شکست یا سقوط را بکشند.

تمرکز روی خانواده

کمک به خانواده‌ی کارمندان یکی از ابزارهای مهم تشکیل فرهنگ سازمانی محسوب می‌شود. شرکت‌هایی که اهمیت درخورتوجهی به مسائل خانوادگی کارمندان می‌دهند، آن‌ها را به خود وفادار می‌کنند. مجموعه‌ی کارمندان وفادار نیز فرهنگ سازمانی پیروز را تشکیل می‌دهند.

برای اهمیت‌دادن به خانواده‌های کارمندان و کمک به آن‌ها، به منابع مالی سنگین یا تشکیل سازمانی مستقل نیازی نیست. حتی استارتاپ‌ها نیز می‌توانند با بهره‌گیری از اصول همکاری اجتماعی و ابزارهایی همچون صندوق‌های قرض‌الحسنه‌ی داخل سازمانی، شرایط را برای همکاری و دخیل‌شدن بیشتر خانواده‌ها فراهم کنند. از ابزارهای دیگر هم می‌توان به ایجاد شرایط آسان‌‌تر برای کارمندان والد اشاره کرد که آن‌ها را به باقی‌ماندن در گروه کنونی تشویق می‌کند.

رصدکردن رقبا

در دنیایی که کارمندان بسیار زیاد شغل خود را عوض می‌کنند، رصدکردن رقبا کار آن‌چنان اشتباهی نخواهد بود. اطلاع از روش‌های شرکت‌های دیگر برای حفظ کارمندان، ایده‌هایی برای ایجاد فضای کاری با بهره‌وری بیشتر واسترس کمتر به شما می‌دهد. به‌علاوه، باید روش‌های معرفی و تبلیغ ارزش‌های سازمانی آن‌ها را نیز مطالعه کنید و فراموش نکنید رقبا فقط در جذب مشتریان رقابت نمی‌کنند؛ بلکه همیشه به‌دنبال جذب بهترین نیروهای شما هم هستند.

بهره‌گیری از مشاوران

برخی اوقات با وجود همه‌ی تلاش‌ها برای بهینه‌سازی فرهنگ سازمانی، تلاش‌ها به شکست می‌انجامند و کسب‌وکارها توانایی خود در پیروی از ارزش‌ها را از دست می‌دهند و حتی مسیر پیشرفت نیز گم می‌شود. در چنین مواقعی، می‌توان از تجربه‌ی مشاوران استفاده کرد.

هرچند در وضعیت کنونی اقتصادی، پرداخت هزینه برای مشاوره بار سنگینی بر دوش شرکت‌ها می‌گذارد، با انتخاب مشاور حرفه‌ای و باتجربه می‌توان هزینه‌ها را به سرمایه‌گذاری برای آینده تبدیل کرد. مشاوران فرهنگ سازمانی به‌‌دلیل ارتباط همیشگی با مسائل مرتبط با فرهنگ، احتمالا راهکارهای جدیدی برای برون‌رفت از شرایط موجود به شما پیشنهاد می‌کنند.

امکانات خاص و منحصربه‌فرد

برخی شرکت‌ها با امکانات خاصی که به کارمندان ارائه می‌کنند، شهرت خوبی در بازار جذب نیرو پیدا خواهند کرد. به‌عنوان مثال، می‌توان به مزایای غیرنقدی یا مرخصی‌ و ساعت‌های کاری منعطف اشاره کرد. به‌علاوه، اگر شرکت امکاناتی برای آسان‌ترشدن کارهای شخصی کارمندان دراختیارشان قرار دهد، تمرکز کارمندان نیز افزایش پیدا می‌کند.

معنابخشیدن به کار

یکی از ابزارهای کاربردی برای بهینه‌سازی محیط کار و افزایش بهره‌وری، ارائه‌ی معنای کارها و وظایف به کارمندان است. به‌بیان‌دیگر، آن‌ها باید پشت ظاهر کارهای خود را ببینند و تأثیرگذاری و معنای آن‌ها را درک کنند. سازمان‌ها و مدیران موفق امروز می‌دانند افزایش حقوق دیگر مشوق کافی برای کارمندان نخواهد بود؛ بلکه کارمندان باید مأموریتی واقعی داشته باشند تا برای سر کار آمدن انرژی بگیرند.

نتیجه‌گیری

تدوین ارزش‌ها و فرهنگ سازمانی از روزهای اول، اهمیت فراوانی دارد. همان‌طورکه گفتیم، حتی استارتاپی تازه‌تأسیس هم مفاهیمی از فرهنگ سازمانی دارد. فرهنگ سازمانی بخش مهمی از هویت هر شرکت محسوب می‌شود و شاید حتی بتوان آن را به‌عنوان تفاوت اصلی در شرکت‌های موفق و ناموفق دانست.

فرهنگ سازمانی عالی هدفی یک‌باره و متناهی نیست. درواقع پس از ایجاد فرهنگ، مسئله‌ی دشوارتر، یعنی حفظ آن شروع می‌شود که به‌عنوان وظیفه‌ای همیشگی به تلاش‌های بسیار زیاد نیاز دارد. در جایگاه مدیر، برای حفظ فرهنگ موجود باید حتی روزانه با کارمندان ملاقات کنید و سرمایه‌گذاری مجزا برای این بخش در نظر بگیرید.

۰۸ اسفند ۹۶ ، ۱۰:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
اتاق اینترنت